بنگاه نجات حیوانات(پنجه کوچولو)

بررسی تخصصی بنگاه نجات حیوانات(پنجه کوچولو)

اسکوایرِ اسکوایرِ روباه نارنجی خوش‌تیپ و دستیارش آقای پپر شبکه‌ی عملیاتی گسترده‌ای در جهان دارند. اگر کسی به دردسر بیفتد حرف‌ها دهان‌به‌دهان، جانوربه‌جانور و پرنده‌به‌پرنده در کل جهان می‌چرخد تا آخرسر به گوش اسکوایر برسد. این خبر هم اول به گوش خرگوش صحرایی رسید. او هم به پافین گفت. پافین آن را به گوش آلباتروس رساند. آلباتروس هم پر کشید و برای گرگ تعریف کرد. گرگ با گله‌اش دوید تا گوزن شمالی را پیدا کند. گوزن ماجرا را با شاخ‌هایش روی خاک کشید. موش کور هم تصویر را حس کرد و آن را نقاشی کرد و از تونل‌های تودرتو به دست سوسک‌های ساکن کتابخانه‌ی مرکزی رساند. سوسک‌ها هم تصویر بازسازی‌شده را برای بنگاه نجات حیوانات ارسال کردند. بله، متأسفانه پنجه‌کوچولو به دردسر افتاده بود. مرد کلاه خز سفید به‌سر در قطب پنجه‌کوچولو را گیر انداخته بود.

عملیات نجات در بنگاه کلید می‌خورد. اسکوایر و آقای پپر درگیر ماجراهای عجیب و البته خیلی خطرناک می‌شوند.

اسکوایر به آب و آتش می‌زند و هزارویک نقشه می‌کشد، چون همیشه ورد زبانش است که...

وقتی یک طفلی بی‌پناه به دردسر می‌افتد، فقط یک جا هست که به دادش می‌رسد: بنگاه نجات حیوانات!